احادیث چهارده معصوم ( علیهم السلام )
احادیث چهارده معصوم ( علیهم السلام )

احادیث چهارده معصوم ( علیهم السلام )

قال الصادق:اَلمُرُوَّةُ فی السَّفَرِ ... کَثرَةُ المِزاحِ فی غَیرِ ما یُسخِطُ اللهَ . (بحارالانوار ، ج 73 ، ص 266 – وسایل الشیعه ، ج 8 ، ص 478 ، 480)

از مردانگی در سفر این است که انسان ، مزاح کند (و به وسیله جملات شادی آفرین ، همراهانش را شاد سازد.) البته نباید (سخنش به گناه آلوده شود مانند:دروغ ،غیبت ،تهمت ،استهزاء ،تحقیر دیگران و ... که) موجب غضب خداوند گردد .

ظلم به برادر مؤمن

قال الصادق : مَن صَحِبَ اَخاهُ المُؤمِنَ فی طَریقٍ فَتَقَدَّمَهُ فیهِ بِقَدرِ ما یَغِیبُ عَنهُ بَصَرُهُ فَقَد ظَلَمَهُ . (بحارالانوار ، ج 73 ، ص 275)

هر کس با برادر مؤمنش همسفر شود و به قدری از او جلو بیفتد که او را نبیند (و به همین اندازه او را نگران سازد) به او ظلم کرده است .

سؤال درباره همسفر مؤمن در روز قیامت

عَنِ المُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ قالَ: دَخَلتُ عَلَی اَبی عَبدِاللهِ (ص) فَقالَ: مَن صَحِبَکَ؟ قُلتُ: رَجُلٌ مِن اِخوانی قالَ:فَما فَعَلَ؟ قُلتُ: مُنذُ دَخَلتُ المَدینَةَ لَم اَعرِف مَکانَهُ فَقالَ لی: اَما عَلِمتَ اَنَّ مَن صَحِبَ مُؤمِناً اَربَعینَ خُطوَةً سَأَلَهُ اللهُ عَنهُ یَومَ القیامَةِ . (بِحارُالاَنوار ، ج 73 ، ص 275)

مفضل می گوید:خدمت امام صادق (ع) رسیدم امام از من سؤال کردند چه کسی همسفرت بود؟ عرض کردم یکی از برادران دینی ام حضرت فرمود: پس چه شد؟ عرض کردم از زمانی که وارد شهر شدیم نمی دانم کجا رفته است. حضرت فرمودند آیا نمی دانی اگر کسی با مؤمنی چهل گام همراه باشد خداوند از او دربارۀ آن مؤمن در قیامت سؤال می نماید .

دنیا ؛ روز کوتاه - آخرت ؛ روز طولانی


فَاجعَلُوا عِبادَ اللهِ اِجتِهادَکُم فی هذِهِ الدُّنیا التَّزَوُّدَ مِن یَومِهَا القَصِیرِ لِیَومِ الآخِرَةِ الطَّویلِ.

امام علی (ع) فرمود: کوشش تان را برای توشه برداشتن از روزی که کوتاه است یعنی دنیا برای روزی که بلند است یعنی آخرت قرار دهید.

فَإنَّها دارُ عَمَلٍ وَ الآخِرَةَ دارُ القَرارِ وَ الجَزاءِ. (بحارالانوار ، 35274)

زیرا دنیا محل عمل است و آخرت محل استقرار و جزادهی.

لزوم همکاری


رُوِیَ عَنِ النَّبیِّ (ص) اَنَّهُ اَمَرَ اَصحابَهُ بِذَبحِ شاةٍ فی سَفَرٍ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ:عَلَیَّ ذَبحُها ، وَ قالَ الآخَرُ: عَلَیَّ سَلخُها وَ قالَ آخَرُ: عَلَیَّ قَطعُها ، وَ قالَ آخَرُ: عَلَیَّ طَبخُها ، فَقالَ رَسُولُ اللهِ (ص): عَلَیَّ اَن اَلقَطَ لَکُمُ الحَطَبَ ، فَقالُوا یا رَسُولَ اللهِ ! لا تَتعَبَنِّ بِآبائِنا وَ اُمَّهاتِنا اَنتَ ، نَحنُ نَکفیکَ ، قالَ: عَرَفتُ اَنَّکُم تَکفُونَنی ، وَ لکِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَکرَهُ مِن عَبدِهِ اِذا کانَ مَعَ اَصحابِهِ اَن یَنفَرِدَ مِن بَینِهِم ، فَقامَ (ص) یَلقَطُ الحَطَبَ لَهُم . (بِحارُالاَنوار ، ج 73 ، ص 273 و 274)

در سفری پیامبر اکرم (ص) برای تهیه غذا دستور دادند گوسفندی را ذبح کنند ، یکی از اصحاب عرض کرد: سر بریدن گوسفند بر عهدۀ من ، شخص دیگری گفت:پوست کندن آن با من ، شخص دیگر پذیرفت تا گوشتِ آن را بپزد ، پیامبر اکرم (ص) فرمود:جمع آوری هیزم نیز بر عهدۀ من ، عرض کردند: ای رسول خدا ! پدران و مادران ما فدای شما ، خودتان را به زحمت نیندازید و کارها را به ما واگذارید ما (با کمال افتخار) انجام می دهیم ، حضرت فرمودند: من می دانم شما انجام می دهید ولی خداوند دوست ندارد بنده اش را در میان همراهانش مشاهده کند که برای خود امتیازی قائل شده است. سپس حضرت از جا برخاستند و به جمع آوری هیزم مشغول شدند .